تراکم ساختمانی بهمنزلة نسبت سطح زیربنای ساختمان (در تمام طبقات) به مساحت قطعة زمین مسکونی، موضوع مهمی در برنامهریزی شهری و مدیریت زمین است. امروزه بهدلیل کمبود منابع و برای کاهش هزینههای توسعة شهری، همچنین ارائة خدمات مطلوبتر و اقتصادیتر، به متراکمشدن جمعیت و بهتبع آن افزایش تراکم ساختمانی توجه بیشتری شده است. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، بررسی تحلیل فضایی فرم شهر بابل براساس تراکم ساختمانی است. براساس نتایج، توزیع الگوی تراکم در سطح شهر یکنواخت نیست و بهصورت هستههایی مشخص در بخشهای مختلفی از شهر قرار دارد؛ بهگونهای که تراکم ساختمانی در مناطق 2، 3 و 6 بیشتر، و در مناطق 4، 11 و 22 کمتر است. مطابق تحلیل رگرسیون وزنی رابطة تراکم جمعیت با تراکم ساختمانی، تراکم جمعیت در مناطق 5، 15، 17 و 18 همبستگی بالایی با تراکم ساختمانی دارد. شاخص موران برای تراکم ساختمانی 455/0، و برای تراکم جمعیت 536/0 بهدست آمد که نشاندهندة الگوی خوشهای در شهر بابل است. براساس تحلیل لکههای داغ، تراکم مناطق 2، 3، 5، 6، 14 و 16 (مناطق جدید شهر) از سایر مناطق شهر بیشتر است. تحلیل همبستگی نشاندهندة رابطهای معکوس میان فاصله از مرکز شهر و انواع تراکم است؛ بهنوعی که ضریب همبستگی فاصله از مرکز با تراکم ساختمانی 495/0-، با تراکم مسکونی 292/0- و با تراکم جمعیتی 328/0- است. همچنین در کل محلهها رابطة میان تراکم ساختمانی و تراکم مسکونی مستقیم است، اما تراکم ساختمانی و تراکم جمعیتی رابطهای غیرمستقیم دارند. براساس نمودار نیمرخ تراکمی، اوج تراکم ساختمانی در فاصلة 1800 متر، و اوج تراکم جمعیتی در فاصلة 2600 متر از مرکز شهر است. با بررسی روند تغییرات تراکمی در مناطق بیستودوگانة شهر بابل مشخص شد تراکم ساختمانی و جمعیتی روند متفاوتی درپیش گرفتهاند؛ تا آنجا که همسونبودن آنها، تعادل را در ساختار فضایی شهر از بین برده است.