موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
سنجش و ارزیابی اجرای طرح پیادهمحوری در بافت مرکزی شهر دزفول ازنظر ساکنان و کسبه
1
18
FA
یونس
غلامی
استادیار رشتۀ جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
yonesgholami@ymail.com
محسن
شاطریان
دانشیار رشتۀ جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه کاشان
shaterian@kashanu.ac.ir
محمدرضا
بسحاق
دکترای رشتۀ جغرافیا و برنامه ریزی روستایی
m.r.boshagh@gmail.com
معصومه
جهانی
دانشجوی کارشناسیارشد رشتۀ جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه کاشان
m_jahani21@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2017.63060
امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابانها به دلیل افزایش بیرویۀ وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آنها، بهشدت تحت سلطۀ ماشین درآمده است. همین مسئله موجب بروز مشکلات فراوانی در مسائل شهری شده است؛ ازجمله افزایش آلودگیهای زیستمحیطی، کاهش سلامت عمومی، افزایش هزینههای تعمیر و نگهداری و... . به همین دلیل طرحهای پیادهمداری بهعنوان راهحلی برای کاهش این مشکلات در دستور کار قرار گرفته است. خیابان امامخمینی شهر دزفول، یکی از خیابانهای اصلی و مهم شهر است که میزان تردد سواره و پیاده در این قسمت بالا بوده و همین امر موجب بروز مشکلات ترافیکی در این قسمت شده است. بهمنظور کاهش مشکلات ترافیکی ناشی از حجم وسایل نقلیه، طرح پیادهمداری در این قسمت پیشنهاد شد. هدف از انجام این تحقیق امکانسنجی فضایی اجرای طرح پیادهمحوری خیابان امامخمینی شهر دزفول است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و دادههای بهدستآمده، از طریق پرسشنامۀ محققساخته، جمعآوری شده است. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون T تکنمونهای در برنامۀ SPSS و همچنین از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Amos استفاده شده است. میانگین بهدستآمده از آزمون T در بررسی میزان رضایت کسبه و ساکنان که بیشتر از 3 بود، نشان از آن دارد که افراد ساکن در این محدوده و کسبۀ بازار راضی به اجرای طرح هستند.
بافت مرکزی,پیادهراه,پیادهمداری,خیابان امامخمینی,شهر دزفول
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63060.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63060_d353e1bd72df06e9b916586a5590a621.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
شناسایی و سطحبندی میزان آسیبپذیری راهها و معابر اضطراری اولیه و ثانویۀ شهر کرمان با استفاده از منطق فازی
19
34
FA
حسین
غضنفرپور
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
ma1380@uk.ac.ir
سمیرا
حسن زاده
دانشجوی دکتری مدیریت بحران
s.hasanzadeh260@gmail.com
محدثه
حامدی
دانشجوی دکتری مدیریت بحران
mmoh.h000@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2017.63061
رویدادهای پیشبینینشده هرساله سهم عمدهای در ایجاد خسارات مالی و جانی در جهان دارند. یکی از ارکان مدیریت بحران در زمان وقوع زلزله، پیشگیری و کاهش تلفات ناشی از زلزله است. برای حصول به این اهداف، تسریع در رسیدن گروههای امداد و نجات به حادثه دیدگان، اهمیت ویژهای مییابد. با توجه به کاهش گنجایش راهها بر اثر خرابی و افزایش خروج از منطقۀ زلزلهزده، ترافیک سنگینی که بر شبکۀ معابر تحمیل میشود، شبکۀ معابر را به عامل تعیینکننده در مدیریت بحران تبدیل میکند. این مقاله بخشی از زیرساختهای شهری کرمان در هنگام بحران، تحت عنوان شبکۀ معابر اضطراری را تحت مطالعه قرار میدهد. هدف تحقیق، شناسایی معابری است که در شرایط اضطراری میتوانند بیشترین کمک را در مدیریت بحران داشته باشند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. دادههای مورد نیاز به روش میدانی و اسنادی جمعآوری شده و با استفاده از نظریات کارشناسان، پارامترهای مؤثر بر آسیبپذیری راهها مشخص شد. بر اساس اکستنشن SDM Fuzzy در محیط Arc GIS نقشۀ آسیبپذیری راهها و معابر اضطراری اولیه و ثانویۀ شهر کرمان تهیه شد. نتایج بهدستآمده از تحقیق نشان میدهد که از بین چهار عامل مؤثر (تراکم جمعیتی، فضای باز و خالی، عرض معابر، تعداد طبقات سازهها(، عامل عرض معابر با وزن نهایی692/0، بیشترین وزن و عامل فضای باز و خالی با وزن نهایی171/0، کمترین وزن را داشتهاند. به این ترتیب عرض معابر بیشترین تأثیر را در تعیین معابر اضطراری اولیه و ثانویه گذاشته است.
آسیبپذیری,شهر کرمان,معابر اضطراری اولیه و ثانویه,منطق فازی
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63061.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63061_449ea9a4680dd7374cc20c8099f17fa3.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
تحلیل فضایی-زمانی پراکندهرویی در منطقۀ ساحلی دریای خزر
35
52
FA
حسین
وطن
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران
vatan.eng@gmail.com
رحمت الله
فرهودی
عضو هیات علمی دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
vatan.engg@gmail.com
محمد
اخباری
عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
vatan.ne@gmail.com
رحیم
سرور
عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران
vatan.n@gmail.com
10.22059/jurbangeo.2017.63062
با وجود استقرار بیش از نیمی از جمعیت جهان در نواحی ساحلی، این مناطق در مقابل بحرانهای طبیعی و انسانی ازقبیل نوسان سطح آب، فرسایش، آلودگی، بهرهبرداری فزاینده از منابع، افزایش شتابان جمعیت و گسترش اراضی ساختهشده جزو اکوسیستمهای آسیبپذیر به شمار میروند. منطقۀ ساحلی دریای خزر در سه استان گیلان و مازندران و گلستان، در چند دهۀ اخیر بهشدت در معرض بسیاری از این بحرانهای طبیعی و انسانی و بهطور خاص افزایش شتابان جمعیت و گسترش فزایندۀ اراضی ساختهشده، قرار داشته است. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر بررسی تحولات فضایی-زمانی پوشش اراضی و پدیدۀ پراکندهرویی در منطقۀ ساحلی دریای خزر در فاصلۀ سالهای 1364تا1394 است. دادههای استفادهشده در تحقیق حاضر شامل نتایج حاصل از سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن و تصاویر ماهوارهای لندست است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تغییرات فضایی-زمانی پوشش زمین در نوار ساحلی دریای خزر حکایت از افزایش بیرویۀ اراضی ساختهشده در مقابل کاهش فزایندۀ پوشش گیاهی دارد؛ به طوری که مساحت اراضی ساختهشده با میزان رشد سالانۀ 2/3درصد از 1158کیلومتر مربع در سال 1364، به بیش از 3162کیلومتر مربع در سال 1394 افزایش یافته است. علاوه بر این، الگوی غالب رشد اراضی ساختهشده بهصورت رشد پراکنده بوده است؛ به طوری که ارزش شاخص پراکندهرویی در سی سال اخیر برابر 8/4 است. نتایج حاصل از تحلیل متریکهای فضایی نیز گذار از لکههای شهری و روستایی کوچک و متفرق را بهسمت لکههای بزرگتر، نزدیکتر و فراوانتر نشان میدهد. بر این اساس، منطقۀ ساحلی دریای خزر در چند دهۀ اخیر به سبب رشد شتابان و بدون برنامۀ جمعیت و به دنبال آن تغییرات فضایی- زمانی پوشش زمین در قالب گسترش بیرویۀ اراضی ساختهشده بهصورت پراکنده و متفرق، دچار بحران فضایی و ازهمگسیختگی سیمای سرزمین شده است.
پراکنده رویی,پوشش اراضی,دریای خزر,متریکهای فضایی,مناطق ساحلی
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63062.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63062_eb37e62198942669776dca9288468d42.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
بررسی سیاست های نوسازی بافت فرسودۀ شهری (مورد مطالعه: شهر کرج)
53
70
FA
امین
فرجی
استادیار دانشگاه تهران
a.faraji@ut.ac.ir
محمد
میره ای
استادیار دانشگاه تهران
mirehei@ut.ac.ir
کاترین
شارقی
کارشناس ارشد مدیریت شهری دانشگاه تهران
c_shareghi@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2017.63063
امروزه با رشد شهرنشینی، مشکلاز شهری بیش از هر زمان دیگری دامنگیر شهرهای کشزور شزده اسزت. ایزن<br />مشکلاز بر تمامی جنبه های شهرنشینی تأثیر گذاشته و کیفیت کلی زندگی در شهرها را به شدز کاهش داده است.<br />یکی از این مشکلاز، بافت های فرسودۀ شهری است که موضوع نوسازی و بهسازی آنها در دهه های اخیزر توجزه<br />برنامه ریزان و مدیران شهری را به خود جلب کرده است. سیاست های متفاوز و گزاهی متضزاد، یکزی از موانزع در<br />مسیر نوسازی بافت های فرسودۀ شهری است. این پژوهش با اسزتفاده از روش کتابخانزه ای و میزدانی بزه د نبزال<br />بررسی و اولویت بندی و شناسایی سیاست های مهزم تأثیرگزذار بزر نوسزازی بافزت فرسزودۀ شزهر کزرج و نیزز<br />سیاست های تأثیرپذیر از آن است. سیاست های تحت بررسی در این تحقیق عیناً از طرح های تفصیلی شزهر کزرج<br />استخراج شده است. پرسش نامه ها با روش خبره سنجی تکمیل و داده های آن با استفاده از نرم افزارهزای Micmac<br />و Superdecisions ارزیابی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد از میان 11 سیاست برگزیده و با توجزه بزه چهزار<br />معیار هزینه، سرعت اجرا، قابلیت اجرا و حجم اثرگذاری با ترسیم مدل ANP ، سیاست های مهم نوسازی به ترتیزب<br />اسزتفاده از ررفیزت « ،» سیاست اجرای پروژه های محر توسعه، پشتیبان و زیربنایی در محلاز فرسوده « : اولویت<br />است. همچنزین عوامزل مزؤثر بزر » بسترسازی مدیریت یکپارچه در محدودۀ بافت فرسوده « و » فکری و مالی مردم<br />ساده سازی فرایندها و مراحل اقدام برای نوسازی سزاختم ان هزا در محزلاز « : سیاست های نوسازی عبارز است از<br />سزازوکارهای حمزایتی بزرای تسزریع در « به علاوه .» حمایت از تشکیل دفاتر خدماز نوسازی محلاز « و » فرسوده<br />» استفاده از تشکل های مردم نهاد در محدوده و محزلاز فرسزوده « و » فرایند بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده<br />به عنوان عوامل تأثیرپذیر بر موضوع نوسازی مشخص شدند.
اولویت بندی,بافت فرسوده,سیاست های نوسازی,عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر,کرج
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63063.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63063_5f3230f9282a614245548cd3cf2ba344.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
ارزیابی سازگاری کاربریهای شهر بیرجند با استفاده از مدل تحلیل سلسلهمراتبی
71
86
FA
علی اصغر
پیله ور
0000-0003-2125-1274
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه بجنورد
apilehvar@yahoo.co.uk
10.22059/jurbangeo.2017.63064
یکی از وظایف اساسی و مهم برنامهریزان شهری، تخصیص زمین به کاربریهای گوناگون شهری با توجه به نقش و کارکرد شهر، اقتصاد شهر و همچنین تأثیر عوامل متقابل کاربریها بر یکدیگر است. برنامهریزی کاربری اراضی شهری را میتوان، مهمترین ابزار و نیروی کاربردی دولتها و سازمانهای مدیریت شهری برای ادارۀ صحیح و منطقی شهرها دانست. امروزه درپی تحولات کالبدی فضایی سریع در شهرها، برنامهریزی کاربری اراضی شهری بر پایۀ دو اصل ارزشهای توسعۀ پایدار و اعتلای کیفیت زندگی، درپی دستیابی به اهدافی همچون توزیع متعادل کاربریها، جلوگیری از تداخل کاربریهای ناسازگار و تدوین معیارها و استانداردهای مناسب کاربری است. به همین منظور ارزشیابی کیفی و سازگاری کاربریهای مختلف شهری، برای اطمینان خاطر از استقرار منطقی آنها و رعایت تناسبات لازم در شهرها ضروری است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، در تحقیق حاضر سازگاری کاربریهای شهر بیرجند، با بهکارگیری دانشهای نوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدلهای محاسباتی نظیر تحلیل سلسلهمراتبی ارزیابی شده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و شیوههای گردآوری اطلاعات شامل روشهای اسنادی و میدانی است. درنهایت نقشهای به دست آمده که در آن میزان سازگاری و ناسازگاری کاربریهای شهر بیرجند در حد قطعات نمایش داده شده است. با توجه به این نقشه، بیشتر کاربریهای شهر بیرجند نسبت به هم سازگار و کاملاً سازگار هستند و قطعات محدودی به سبب قرارگیری کارگاههای صنعتی و تأسیسات شهری در کنار کاربری مسکونی و پذیرایی –جهانگردی ناسازگار و کاملاً ناسازگار هستند.
کاربری زمین شهری,سازگاری,تحلیل سلسلهمراتبی,بیرجند
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63064.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63064_cb01f37a4249f220bdd569e73522eb96.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
سازمانیابی فضایی و گسترش سکونتگاههای غیررسمی در کلانشهر تبریز
87
104
FA
سعید
ملکی
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز
malekis@scu.ac..ir
سعید
امان پور
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز
amanpour@scu.ac..ir
شاهرخ
زادولی خواجه
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز
sh.zadvali@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2017.63065
سازمان فضایی و ساختار فضایی شهر منبعث از نیروهای طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. از گذشته تا به امروز این نیروها بهعنوان عاملی مهم در چینش فضایی شهرها نقش ایفا کردهاند. به طوری که شکلگیری و سازمانیابی سکونتگاههای غیررسمی نیز منبعث از نیروهای موجود در چینش فضایی شهرهاست. با توجه به ماهیت موضوع، هدف این تحقیق بررسی سازمانیابی فضایی و گسترش سکونتگاههای غیررسمی در کلانشهر تبریز است. روش تحقیق پژوهش حاضر کاربردی – نظری با ماهیت توصیفی – تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی– میدانی است. جامعۀ آماری تحقیق کارشناسان، مسائل شهری کلانشهر تبریز (1400 نفر) است که به روش نمونهگیری تصادفی ساده 110 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدهاند. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از ضریب رگرسیون و آزمون فریدمن در نرمافزار SPSS و برای تهیۀ نقشهها از نرمافزار GIS استفاده شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که سازوکار تبعیضآمیز و فقرزا بر پایۀ توزیع غیرعادلانۀ منابع، فقدان نهادسازی برای تجهیز و تجمیع منابع اقشار کمدرآمد و ارزانقیمتبودن زمین در فضاهایی با شرایط طبیعی نامناسب، بهترتیب با ضریب بتای 767/0، 716/0 و 682/0 بیشترین تأثیر را در سازمانیابی و گسترش سکونتگاههای غیررسمی تبریز، طی ادوار مختلف میگذارند. همچنین نتایج نشان میدهد که سازمانیابی سکونتگاههای غیررسمی کلانشهر تبریز در قبل از دهۀ 1340، بیشتر بر اثر نیروهای سیاسی - طبیعی، بعد از دهۀ 1340، بر اثر عوامل کلان (ساختاری) و نیروهای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی و بعد از سال 1362، ناشی از عوامل ساختاری و غیرساختاری و نیروهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بوده است. سازمانیابی این سکونتگاهها نیز در کلانشهر تبریز نشان میدهد که پهنههای غیررسمی شمال شهر دارای سابقۀ طولانیتر از سایر پهنههاست. پهنههای جنوبغربی نیز مربوط به توسعۀ شهر در دورههای اخیر و ادغام روستاهای اطراف در متن کلانشهر تبریز بوده و سابقۀ اندکی دارند.
ساختار فضایی شهر,سازمانیابی,سکونتگاههای غیررسمی,تبریز
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63065.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63065_e3a180c455ad83c23af23fec3600bc34.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
سنجش کیفیت محیط سکونتی محلات شهری (مطالعۀ موردی: محلات خرمشهر و ضیابری شهر رشت)
105
125
FA
مریم
جعفری مهرآبادی
استادیار گروه جغرافیا، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه گیلان
jafarimehrabadi@gmail.com
اصغر
شکرگزار
استادیار گروه جغرافیا، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه گیلان
dr_asgarshokrgozar@yahoo.com
شمیلا
الله یاری اصلی ارده
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه گیلان
shamila.allahyari@gmail.com
10.22059/jurbangeo.2017.63212
زندگی در محیطهای شهریِ رضایتبخش یکی از مؤلفههای مهم و تأثیرگذار بر بهزیستی شهروندان محسوب میشود. برای دستیابی به این هدف، برنامهریزان و طراحان و سیاستگذاران نیازمند شناسایی ساختارهایی هستند که احساس رضایت شهروندان از محیط سکونتیشان را فراهم کنند. بنابراین پژوهش حاضر بر شاخصهای رضایتمندی شهروندان از کیفیت محیط سکونتی متمرکز شده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی وضعیت کیفیت محیط سکونتی در دو محلۀ بلوار خرمشهر و ضیابری بهعنوان دو محلۀ متوسط در شهر رشت از دید ساکنان این محلات است که با استفاده از رویکرد رضایتمندی سکونتی در قالب تکمیل پرسشنامۀ میدانی انجام گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری همچون تحلیل رگرسیونی چندمتغیرۀ سلسلهمراتبی (HMR)، آزمون T تکنمونهای و همبستگی اسپیرمن تحلیل شده و پایایی آن با آلفای کرونباخ سنجیده شد. بر اساس نتایج حاصل، در محلۀ بلوار خرمشهر، شاخصهای اجتماعی محیط و کیفیت واحد مسکونی در سطح مطلوب و شاخصهای دسترسی، ویژگیهای فیزیکی محیط و خدمات عمومی کمتر از سطح متوسط کیفیت قرار گرفتهاند و در محلۀ ضیابری، شاخصهای دسترسی، ویژگیهای اجتماعی محیط، کیفیت واحد مسکونی و خدمات عمومی بیشتر از سطح متوسط کیفیت هستند. فقط شاخص ویژگیهای فیزیکی محیط در سطح متوسط کیفیت قرار گرفته است. همچنین در محلۀ بلوار خرمشهر، به ترتیب ویژگیهای فیزیکی محیط، ویژگیهای اجتماعی محیط، خدمات عمومی، کیفیت واحد مسکونی و دسترسی و در محلۀ ضیابری، به ترتیب ویژگیهای اجتماعی محیط، ویژگیهای فیزیکی محیط، دسترسی، کیفیت واحد مسکونی و خدمات عمومی ازنظر شهروندان از اهمیت برخوردارند. همینطور نتایج نشان داد که میان رضایت از واحد مسکونی با رضایت از محیط سکونتی در محلۀ بلوار خرمشهر، رابطۀ مثبت با شدت متوسط و در محلۀ ضیابری، رابطۀ مثبت با شدت نسبتاً قوی وجود دارد.
بلوار خرمشهر,رشت,رضایتمندی سکونتی,ضیابری,محیط سکونتی
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63212.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63212_9fb57fe78a2d871d2449e50b8b9c60f3.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
ارزیابی ژئومورفولوژیکی تناسب زمین برای گسترش کالبدی شهر سنندج با اعمال مناطق ممنوعه
127
145
FA
هادی
نیری
استادیار گروه ژئومورفولوژی، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستان
nayyerihadi@yahoo.com
ممند
سالاری
استادیار گروه ژئومورفولوژی، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستان
m.salari@uok.ac.ir
حمید
گنجائیان
کارشناس ارشد هیدروژئومورفولوژی، دانشگاه تهران
sardashtmahabad@gmail.com
خبات
امانی
کارشناس ارشد هیدروژئومورفولوژی، دانشگاه تهران
khabat.a91@gmail.com
10.22059/jurbangeo.2017.63213
استقرار و پیدایش هر شهر بیش از هر چیز تابع شرایط و موقعیت جغرافیایی آن است؛ زیرا عوارض و پدیدههای طبیعی در مکانگزینی، حوزۀ نفوذ، توسعۀ فیزیکی و فرم شهری اثر قاطعی میگذارند. تحقیق حاضر با هدف پتانسیلسنجی توسعۀ کالبدی شهر سنندج، ابتدا موانع و محدودیتهای موجود را شناسایی کرده، سپس نواحی مناسب و نامناسب برای توسعۀ شهری را تفکیک میکند. بهمنظور انجام پژوهش حاضر از ابزارهایی مانند نقشههای توپوگرافی 1:25000، نقشۀ زمینشناسی 1:100000، اسناد، گزارشها، کتابهای موجود و همچنین لایههای اطلاعاتی مورد نیاز استفاده شده است. برای نیل به اهداف تحقیق، ابتدا عوامل مهم مؤثر در شکلگیری شهرها ازجمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمینشناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از نقاط شهری بررسی شده و نواحیای که ازنظر این پارامترها در محدودیت قرار دارند، مشخص شدند. در ادامه، پس از تشخیص نواحی ممنوعه، سایر محدودههای منطقۀ مورد مطالعه با استفاده از مدلهای منطق فازی و AHP به سه ردۀ نسبتاً مناسب، مناسب و بسیار مناسب تقسیم شد. نتایج نشان میدهد که 36درصد از مساحت نقشه، منطقۀ ممنوعه بوده و برای توسعۀ شهری مناسب نیست. نتایج تحلیلیتر بیانگر آن است که پهنۀ برآوردشدۀ مناطق ممنوعه نسبتاً زیاد است و با آنکه غالباً منطبق بر پهنههای پیرامونی است، بخشی از نواحی داخلی محدودۀ مورد مطالعه را نیز شامل میشود. این مسئله که ناشی از شرایط توپوگرافیک و نیز تکتونیکی خاص منطقه است، بیانگر اهمیت ارزیابیهای محیطی و ژئومورفولوژیکی در مدیریت صحیحتر شهری است. سایر پهنههای مطالعاتی به ترتیب 1/25درصد نسبتاً مناسب، 7/23درصد مناسب و 2/15درصد پهنۀ بسیار مناسب برآورد شدهاند. پهنههای موجود به دلیل رویکرد سیستمی موجود در پژوهش و به تبع آن، ارزیابی متغیرهای تأثیرگذار مرتبط، قابلیت کاربری دارند. به بیانی میتوان گفت تراکم بیشتر اراضی بسیار مناسب در محل کنونی شهر سنندج و اطراف آن به دلیل شرایط طبیعی و انسانی درخور توسعۀ شهری است. باوجوداین ضرورت درنظرگرفتن و اعمال این ارزیابیهای سیستمی محیطی در مدیریت شهری درخور توجه است.
توسعۀ شهری,تناسب زمین,مناطق ممنوعه,سنندج
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63213.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63213_7f6434ddda90484ec1805e7595c7e04c.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
5
1
2017
03
21
سنجش قابلیت پیادهپذیری معابر شهری مبتنی بر روش چیدمان فضا (مطالعۀ موردی: منطقۀ 9 شهرداری مشهد)
147
171
FA
قدیر
صیامی
دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، عضو هیئتعلمی دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع)، دانشکدۀ هنر و معماری، گروه برنامهریزی شهری
siami.fum@gmail.com
نیلوفر
هریوندی
کارشناس ارشد برنامهریزی شهری، دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع)، دانشکدۀ هنر و معماری، گروه برنامهریزی شهری
niloofarharivandi@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2017.202209.419
پیادهپذیری، میزان ظرفیت و قابلیت پیادهرویِ مناسب و به تعبیری «میزان مطلوبیت محیط مصنوع برای حضور، زندگی، خرید، ملاقات و گذران اوقاتفراغت شهروندان در یک پهنۀ شهری» است. در این راستا، تکنیک چیدمان فضا (<em>Space Syntax</em>)، رویکردی نوظهور در پیشبینی حرکت عابر پیاده و سواره است که پس از تجزیهوتحلیل فضاهای شهری و بازنمایی نتایج بهصورت پارامترهایریاضی و گرافیکی، میتواند مدلعملکردورفتار شهروندانرا درفضاهایشهریپیشبینی کند. مبتنی بر این رویکرد، هدف این پژوهش، سنجش قابلیت پیادهپذیری معابر منطقۀ ۹ شهرداری مشهد بر اساس پنج شاخص عمدۀ پیادهپذیری است که عبارت است از: امنیت محیطی، امکانات پیادهروها، شرایط فیزیکی، دسترسی و مطلوبیت محیطی و تحلیل الگوی حرکت طبیعی آن به روش چیدمان فضا با بهکارگیری مفهوم ارزش همپیوندی (<em>Integration Value</em>). روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- توصیفی مبتنی بر رویکرد توسعهای است و روش جمعآوری اطلاعات به دو صورت میدانی (مشاهده، ثبت حضور عابران و مصاحبه با مسئولان منطقۀ ۹) و اسنادی- کتابخانهای بوده است. یافتههای این تحقیق مبتنی بر جدول امتیازبندی شاخصهای پیادهپذیری معابر منطقۀ ۹ نشان میدهد که معابری همچون بزرگراه کلانتری و ملکآباد (با امتیاز 25-22) در اولویت نخست، مسیرهایی همچون بلوار صیاد و صارمی (با امتیاز 21-18) در اولویت دوم، بلوارهایی مانند لادن و اقبال لاهوری (با امتیاز 17-14) در اولویت سوم و مسیرهایی همچون بلوار نماز و برونسی (13-10) در اولویت آخر از منظر قابلیت پیادهپذیری قرار دارند. همچنین نتایج این پژوهش در تحلیل کانالهای حرکتی به روش چیدمان فضا نشان داد میزان تمایل به پیادهروی در محورهای با متوسط ارزش همپیوندی بالا، دارای پتانسیل بیشتری برای پیادهروی و پیادهپذیری است.
ارزش همپیوندی,پیادهپذیری,چیدمان فضا,منطقۀ ۹ شهرداری مشهد
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63214.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_63214_0eb2f70ae28d9da71a5c63ac258c1941.pdf