موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
برنامهریزی راهبردی توسعۀ محلۀ آخوند شهر قزوین با رویکرد بازآفرینی اجتماع-محور
211
238
FA
فاطمه
قناد
کارشناس ارشد برنامهریزی شهری، دانشگاه شهیدبهشتی
ghannadfatemeh@gmail.com
مظفر
صرافی
دانشیار برنامهریزی شهری و منطقهای، دانشگاه شهیدبهشتی
sarrafi@sbu.ac.ir
10.22059/jurbangeo.2019.277470.1071
رویکردهای بهسازی و نوسازی شهری در سیر تکاملی از بازسازی شهری تا بازآفرینی شهری مطرح میشوند. بازآفرینی شهری رویکردی جامع، یکپارچه و کلنگر است که با توجه همزمان به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و محیطزیستی، بهمنزلة ابزاری مؤثر برای ارتقای پایداری و افزایش سطح کیفیت زندگی کاربرد دارد. رویکرد بازآفرینی اجتماعمحور در یک طبقهبندی از بازآفرینی شهری قرار میگیرد که اشکال جدید مداخله و مشارکت اجتماعات محلی در بازآفرینی شهری را برای عصر جدیدی که روشهای سنتی منجر به شکست شدهاند مطرح میکند و پتانسیلهایی برای ارائة ظرفیتهای باارزش و ارائة دانش محلی و مردمی دارد. هدف بازآفرینی اجتماعمحور توانمندسازی اجتماعات محلی دارای رکود اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی و بازسازی اجتماعات خود است. محلة آخوند شهر قزوین، یکی از محلههای تاریخی این شهر است که از دیدگاه کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و مدیریتی-نهادی شرایط نامناسبی دارد؛ بنابراین هدف این مقاله تدوین برنامه و راهبردهایی براساس اصول رویکرد بازآفرینی اجتماعمحور بهمنظور مرتفعکردن مشکلات این محله است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که با توجه به ویژگیها و ابعاد آن، جمعآوری اطلاعات و دادهها برای تجزیه و تحلیل ترکیبی بهکمک دو روش کتابخانهای-اسنادی و پیمایش میدانی (از طریق مشاهده و مصاحبه و نظرسنجی) انجام شد. در این پژوهش، مدل ششمرحلهای برای فرایند بازآفرینی اجتماعمحور محلة آخوند ارائه، و درنهایت راهبردها، سیاستها و اقداماتی در همة ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و مدیریتی-نهادی بهصورت جامع و یکپارچه برای بهبود وضعیت محله پیشنهاد شد. راهبردهای برتر بر پایة اطلاعرسانی، آموزش، توانمندسازی و ظرفیتسازی ساکنان و مدیران، مشارکت و بهرهگیری از انواع سرمایهها و داراییهای اجتماع محلی در زمینة بهسازی و نوسازی و احیای هویت تاریخی و مسکونی محله قرار گرفت.
اجتماع محلی,بازآفرینی اجتماعمحور,برنامهریزی راهبردی,شهر قزوین,محلۀ آخوند
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73004.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73004_a808fa478c4d13306971cd53a418d8ed.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
سنجش ظرفیت اجتماعی در پذیرش اصول رشد هوشمند در نواحی شهری (مطالعۀ موردی: کاشان)
239
264
FA
اسماغیل
علیاکبری
09123840594
استاد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه پیامنور تهران
aliakbariesmaeil@yahoo.com
محسن
شاطریان
استاد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه کاشان
shaterian@kashanu.ac.ir
فاطمه
شیخزاده
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهیدبهشتی
sheikhzadehf@gmail.com
10.22059/jurbangeo.2019.226756.668
بهدنبال ظاهرشدن پیامدهای ناگوار رشد پراکندة شهری، سیاستهای رشد هوشمند بهمنزلة راهکارهایی سازگار با توسعة پایدار در سطح جهان شناخته شده است. در حال حاضر، این سیاستهای چکیدهای است که همة نظریههای گذشته را دربرمیگیرد و برای منطقیکردن گسترش شهرها به آن توجه میشود. افزون بر این، ظرفیتسازی و سنجش ظرفیت مردم در رسیدن به توسعة پایدار الزامی است. با توجه به اصل تشویق همکاریهای جامعه و سهامداران، پیشنهاد نظرسنجی برای افزایش مشارکت شهروندان در حل مسائل شهری مطرح میشود. هدف از این پژوهش، بررسی ظرفیت اجتماعی ده ناحیة شهر کاشان در پذیرش اصول دهگانة رشد هوشمند است. در این پژوهش اصول رشد هوشمند یکبار ترکیب شده و پس از مقایسة مقبولیت آن در قالب یک سیاست در ده ناحیه، تفاوتهای نواحی در پذیرش اصول آزموده شده است. پس از این، بررسی جزئیتر مقبولیت هر اصل در هر ناحیه در قالب ظرفیتسنجی اجتماعی صورت گرفته است. پژوهش حاضر کاربردی است که برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز آن از مطالعات میدانی و کتابخانهای استفاده شده است. دادهها بهکمک پرسشنامه در مقیاس پنجطیفی لیکرت، با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شده و نقشهها با استفاده از نرمافزار سامانة اطلاعات جغرافیایی تهیه شده است. جامعة آماری، 66.731 خانوار ساکن در شهر کاشان است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد کل نمونه 320 بهدست آمده است. براساس نتایج، ناحیة بازار بیشترین و ناحیة خزاق کمترین ظرفیت اجتماعی را در پذیرش رشد هوشمند دارند. در بررسی هر اصل در ناحیههای شهر کاشان مشخص شد ظرفیت اجتماعی در پذیرش چهار اصل توسعة انتخابها و فرصتهای مسکن، حفاظت از فضاهای باز و نواحی زیستمحیطی، استفاده از تکنیکهای طراحی نوآورانه و تشویق همکاریهای جامعه و سهامداران تفاوت معناداری ندارد.
پرسشنامه,رشد هوشمند,ظرفیت اجتماعی,کاشان,نواحی شهری
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73005.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73005_872ab93da83211d8aca64e1b2df70db5.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
بررسی مطلوبیت فضای سبز مجتمعهای مسکونی شهری (مطالعۀ موردی: شهر رشت)
265
283
FA
مهرنوش
میرابیمقدم
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه گیلان
mehrnooshmirabimoghaddam@gmail.com
اسماعیل
آقائی زاده
0000-0001-9547-9226
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه گیلان
aghaeizadeh@guilan.ac.ir
روحاله
اوجی
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه گیلان
oji_r@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2019.230893.693
فضای سبز شهری یکی از عناصر مهم تشکیلدهندة منظر شهرهاست. در این میان یکی از فضاهایی که عرصهای برای ایجاد فضاهای سبز در شهرها بهشمار میرود، فضای موجود در مجتمعهای مسکونی است. این فضاها با توجه به اینکه مساحت نسبتاً زیادی را در شهر به خود اختصاص می دهند، نقش مهمی در تأمین سرانة مورد نیاز ساکنان داشته و می توانند فرصتی مهم برای ایجاد فضای سبز در شهرها به شمار آیند. این مجتمعها با توجه به ویژگیهای خود، مانند موقعیت قرارگیری، مساحت و...، قابلیت یکسانی برای تأمین فضای سبز ندارند و از این نظر برخی وضعیت مطلوب و برخی دیگر نامطلوب دارند. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، رتبهبندی مجتمعهای مسکونی شهر رشت از نظر فضای سبز است. بهمنظور جمعآوری اطلاعات ابتدا مطالعات اسنادی-کتابخانهای صورت گرفت و پس از جمعآوری دادههای اولیه، فرایند بازدید میدانی آغاز شد و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش، پرسشنامه و مصاحبه برای رسیدن به هدف بهدست آمد. رتبهبندی مجتمعهای مسکونی از نظر مطلوبیت فضای سبز با روش AHP صورت گرفت و برای بررسی فرضیة پژوهش با بهکارگیری نرمافزار SPSS، از آزمون اسپیرمن استفاده شد. نتایج بررسیها نشان میدهد مجتمعهای مسکونی گاز و باهور با وزن 54/0 بیشترین امتیاز را دارند و از نظر مطلوبیت فضای سبز در رتبة اول هستند. مجتمعهای مسکونی اطلس، پاسارگاد، شقایق، باهنر و سفیدرود کمترین امتیاز و آخرین رتبه را دارند. همچنین نتایج آزمون اسپیرمن نشاندهندة وجود رابطة معناداری میان مساحت و رتبة مجتمعهای مسکونی از نظر فضای سبز است؛ یعنی با افزایش مساحت مجتمعهای مسکونی رتبة فضای سبز آنها نیز افزایش مییابد.
شهر رشت,فضای سبز,فضای سبز شهری,مجتمعهای مسکونی
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_72826.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_72826_a9a8ffbc76fd58773b60a1284c18e344.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
بررسی و تحلیل متغیرهای حق به سلامت شهری (مطالعۀ موردی: شهر بجنورد)
285
309
FA
محمد
احمدی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران
m_ahmadi2012@ut.ac.ir
حسین
حاتمینژاد
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران
hataminejad@ut.ac.ir
احمد
پوراحمد
استاد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران
apoura@ut.ac.ir
کرامتالله
زیاری
0000-0001-9135-4768
استاد جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران
zayyari@ut.ac.ir
سعید
زنگنه شهرکی
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران
saeed.zanganeh@ut.ac.ir
10.22059/jurbangeo.2019.275558.1055
حق به سلامت یکی از اساسیترین و مهمترین حقوق شهروندان در شهر است که بسیاری از گزارشها، منشورها، قوانین، رویکردها و نظریههای جهانی بر آن تأکید دارند. در حق به سلامت شهری تأکید میشود هرکس با هر ویژگی، نگرش و پایگاه اقتصادی-اجتماعی و در هر مکانی از شهر که زندگی میکند، حق به سلامت کامل جسمی، روانی و اجتماعی و همچنین حق به عوامل تعیینکننده سلامت شهری اعم از امنیت و ایمنی، تغذیة مناسب، درآمد مناسب، شغل مناسب، مسکن مناسب، آب آشامیدنی سالم، پارک و فضای سبز، هوای پاک، پیادهروهای قابل پیادهروی، حملونقل عمومی، سازمانهای پاسخگو، قوانین سلامتمحور، فرهنگ سالم و... دارد. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر متغیرهای حق به سلامت شهری، شناسایی و تجزیه و تحلیل شدند. پژوهش حاضر نیمه بنیادی-کاربردی و توصیفی-تحلیلی است که گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات آن بهصورت کیفی-کمی صورت گرفت. گردآوری دادهها و اطلاعات بهکمک روشهای کتابخانهای و پیمایشی (مصاحبه) و تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات با استفاده از نرمافزار میکمک فازی انجام شد. براساس نتایج، 57 متغیر حق به سلامت شهری شناسایی شدند. این متغیرها در مرحلة انتخاب نهایی که به روش مصاحبة دلفی انجام شد به 31 متغیر کاهش یافتند. براساس نتایج تجزیه و تحلیل اثرات که با نرمافزار میکمک فازی انجام شد، متغیرهای درآمد مناسب، آموزش و اطلاعات، عدالت اجتماعی، سلامت اجتماعی، قوانین و سیاستها، فرهنگ سالم، محیط فیزیکی سالم، سلامت روان، همکاری بینبخشی و شرایط کاری مناسب بهترتیب تأثیرگذارترین متغیرها بهشمار میآیند. همچنین متغیرهای سلامت اجتماعی، مشارکت در سلامت، عدالت اجتماعی، سلامت روان، سرمایة اجتماعی، امنیت و ایمنی، سلامت جسم، فرهنگ سالم و محیط فیزیکی سالم، بهترتیب تأثیرپذیرترین متغیرهای حق به سلامت شهری محسوب میشوند. براساس نتایج پژوهش، توجه اساسی به متغیرهای تأثیرگذار نقش بسزایی در تحقق و پایداری حق به سلامت شهری دارد.
بجنورد,حق به شهر,سلامت شهری,میکمک فازی
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73006.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73006_f198df84fcb5284f0ed25c3ce879ac65.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
ارزیابی مکانی دسترسی به فضاهای باز شهری در مقطع زمانی پس از زلزله با استفاده از الگوریتمهای بهینهسازی هاب و ژنتیک (مطالعۀ موردی: شهر گرگان)
311
331
FA
محمدحسین
سرایی
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه یزد
msaraei@yazd.ac.ir
محمدرضا
رضایی
0000-0002-6721-3014
دانشیار گروه جغرافیا، دانشگاه یزد
mrezaei@yazd.ac.ir
محسن
عادلی
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه یزد
adeli22000@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2019.265008.968
آگاهی از وضعیت دسترسی به فضاهای باز شهری برای اسکان موقت پس از زلزله، از مواردی است که میتواند در مدیریت بحران بسیار حیاتی باشد. شناسایی این نقاط پیش از وقوع زلزله سبب میشود مدیران در مقطع زمانی ناپایدار و غیرقطعی پس از زلزله تصمیمگیری منطقی داشته باشند. همچنین این مسئله تأثیر محدودیتهای خاص مکانی و زمانی آن مقطع را کمرنگتر میکند. در مطالعة حاضر، به ارزیابی چگونگی دسترسی شهروندان شهر گرگان به فضاهای باز شهری پرداخته شده است. بدینمنظور از الگوریتم ژنتیک برای حل مسئلهای مکانمحور که دادههای ورودی آن از GIS گرفته شده، استفاده شد. در زمینة تخصیص بهینة مکان در محیط GIS، دو سناریوی سختگیرانه و سهلگیرانه با اعمال و بدون اعمال محدودیت انسداد راه مدنظر قرار گرفتند؛ از اینرو برای سناریوی اول 48 قطعه و برای دیگری 153 قطعه زمین بهعنوان زمینهایی با قابلیت بالقوة اسکان موقت درنظر گرفته شد. در زمینة حل مسئلة تخصیص با استفاده از الگوریتم ژنتیک نیز با اعمال تغییرات در پارامترهای حل مسئله و در قالب دو سناریوی فوق، شش گزینة مختلف انتخاب شدند که کمترین مقدار هزینة انتقال جمعیت از مراکز بلوکهای جمعیتی را به فضاهای باز داشتند. با پذیرش احتمالیبودن شرایط پس از وقوع زلزله، نتایج کلی پژوهش نشان میدهند در صورت وقوع زلزلة شدید با احتساب انسداد راه در حالت سختگیرانه، 24 و در حالت سهلگیرانه، 35 درصد از جمعیت به فضاهای باز دسترسی دارند. این موضوع در سناریوی سهلگیرانه بهترتیب 35 و 47 درصد خواهد بود. نتایج حل مسئلة هاب با استفاده از الگوریتم ژنتیک نیز مشابه حالات سهلگیرانه و سختگیرانه بدون احتساب انسداد راه است.
الگوریتم ژنتیک,حل مسئلة هاب,زلزله,شهر گرگان فضاهای باز
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73007.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73007_8674405dfc48d1b7fa4f284aafc5c24d.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
تحلیل ارزش ویژۀ برند مقصد گردشگری شهری (مطالعۀ موردی: شهر مریوان)
333
348
FA
سید اسحاق
جلالیان
استادیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران
jalaliyan_e@yahoo.com
مهدی
سعیدی
0000-0001-8282-0181
پژوهشگر دکتری شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران
mehdi.saidi87@yahoo.com
محمد
ویسیان
0000-0002-8097-4985
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه خوارزمی
mwaysian63@gmail.com
10.22059/jurbangeo.2019.270214.1007
گردشگری در چند دهة اخیر محرکهای مهم در عصر رقابتپذیری شهرها در سطح جهان محسوب میشود که بهشکلی ویژه به آن توجه شده است. در کشور ایران، جاذبهها و موقعیتهای گردشگرپذیر فراوانی وجود دارند که در شرایط کنونی، برنامهریزی جامع و کارآمدی برای آنها صورت نگرفته است؛ برای مثال، در شهر مریوان، با وجود جاذبههای گردشگری گوناگون، اقداماتی سازنده در حوزة برند گردشگری آن انجام نشده است. در این زمینه باید به ارزش ویژة برند مقصد گردشگری توجه شود. مؤلفهها و شاخصهای گوناگونی، ارزش ویژة برند مقصد گردشگری را تشکیل میدهند که روابط و اثرگذاری آنها در محدودة مطالعاتی مشخص نیست؛ از اینرو پژوهش کاربردی حاضر بهدنبال پاسخگویی به این پرسش است که میان مؤلفههای کلیدی سازندة ارزش برند مقصد گردشگری چه رابطهای وجود دارد و اثرگذاری آنها چگونه است. بهمنظور بررسی روابط میان مؤلفههای پژوهش، از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرمافزار Smart-PLS استفاده شد. براساس نتایج، ضریب اثر مستقیم کیفیت ادراکشده بر آگاهی از برند 326/0، آگاهی از برند بر وفاداری 326/0، تصویر برند بر وفاداری 649/0 و تصویر برند بر آگاهی از برند 662/0 است. ضریب اثر غیرمستقیم تصویر برند بر وفاداری 215/0 و کیفیت ادراکشده بر وفاداری نیز 106/0 است. بیشترین میزان اثر کل (864/0) در مدل ساختاری مربوط به مؤلفة تصویر برند است. تصویر برند و کیفیت ادراکشده با ضریب اثر کل 326/0 و 864/0 بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، 92/0 و 93/0 درصد از کل واریانس مؤلفة آگاهی از برند و وفاداری را پیشبینی میکنند.
ارزش ویژة برند,شهر مریوان,مدلسازی معادلات ساختاری,مؤلفهها
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73008.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73008_e4764e0fec09e1fcf3f575c86cad0851.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
تحلیل فضایی تابآوری شهری در محلههای بخش مرکزی شهر تبریز
349
374
FA
علی
شماعی
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه خوارزمی
shamaiali@yahoo.com
فرزانه
ساسانپور
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه خوارزمی
sasanpour@khu.ac.ir
رحمان
علیحسینی
دانشجوی دکتری تخصصی جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه خوارزمی
std_alihoseini@khu.ac.ir
10.22059/jurbangeo.2019.271048.1018
تحلیل تابآوری در محلههای بخش مرکزی شهر تبریز در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی-زیرساختی و اکولوژیکی بهمنظور دستیابی به راهکارهای مناسب مدیریت مخاطرات محیطی از اهداف این پژوهش است. شناخت وضعیت تابآوری محلههای بخش مرکزی شهر و دستیابی به عوامل تابآورساز با توجه به قدمت، فرسودگی و نارسایی زیرساختی و پهنهبندی سطح تابآوری از ضرورتهای برنامهریزی و مدیریت شهری است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف شناخت وضعیت تابآوری محلههای 24 گانة بخش مرکزی شهر تبریز در ابعاد چهارگانة تابآوری انجام شده است. شاخصهای انتخابشده با روشهای ELECTRE و AHP و مصاحبه با متخصصان شهری در محلههای بخش مرکزی شهر تبریز جمعآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد ابعاد کالبدی، اجتماعی و اقتصادی بهترتیب پایینترین امتیاز را در میان چهار بعد سنجش میزان تابآوری دارند. همچنین محلههای منصور، اهراب، مقصودیه و دانشسرا بیشترین میزان تابآوری و محلههای گجیل، باغشمال، مارالان و سرخاب پایینترین سطح تابآوری را در میان محلههای 24گانه دارند. ناپایداری ابعاد کالبدی و اقتصادی بافت منجر به ناپایداری دیگر ابعاد تابآوری شده است؛ بنابراین رویکرد تابآورسازی کالبدی و اقتصادی محلههای پایدار با راهبرد تابآورسازی اقتصادمدار میتواند نسخهای مؤثر برای ارتقای تابآوری محلههای بافت قدیم باشد.
بخش مرکزی شهر,تحلیل فضایی,تابآوری شهری,محله,شهر تبریز
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73009.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73009_382962b1a592133c18545550ec63424d.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
تحلیل فضایی شاخصهای تبیینکنندۀ تابآوری در زیرساخت شریانی حملونقل (مطالعۀ موردی: کلانشهر اهواز)
375
391
FA
مصطفی
محمدی دهچشمه
0000-0003-3928-6299
استادیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز
m.mohammadi@scu.ac.ir
هادی
علیزاده
0000-0001-6618-0209
دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز
std.hadi@gmail.com
داود
عباسی گوجانی
دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد
abbasi_d@yahoo.com
10.22059/jurbangeo.2019.273727.1042
تابآوری رویکردی راهبردی برای ارتقای ظرفیت مانایی مؤلفههای توسعة شهری در برابر حوادث و بلایای انسانی و طبیعی است. آگاهی و اتخاذ سیاستهای راهبردی برای بسترسازی تفکر مانایی و تحملپذیری این مؤلفهها، به خصوص در بخش زیرساختهای شریانی مانند شریانهای حملونقل شهری، امری ضروری و مهم در شهرها و به خصوص کلانشهرها، به جهت تراکم جمعیت و تراکم مصرف آنها میباشد. برایناساس، پژوهش کاربردی-توسعهای و توصیفی-تحلیلی حاضر، به تحلیل تابآوری زیرساخت شریانی حملونقل در کلانشهر اهواز پرداخته است. بدینمنظور پنج شاخص تبیینکننده، یعنی الگوی طراحی شبکة شریانی، قرارگیری در بافت شبکه، درجة محصوریت شبکه، سنخشناسی شبکه و تراکم مصرف شبکه با استفاده از روش دلفی و شیوة نمونهگیری هدفمند شناسایی شد و مبنای تحلیل و ارزیابی میزان تابآوری شریانهای حملونقل شهری در کلانشهر اهواز قرار گرفت. جهت وزنگذاری شاخصهای تبیینکننده، از دیدگاههای پانزده کارشناس مرتبط با موضوع مورد بحث استفاده شد. ابزارهای تحلیلی پژوهش، مدل شباهت به گزینۀ ایدهآل فازی (FTOPSIS) و تحلیل فضایی (Spacial Analysis) در قالب نرمافزار Arc GIS 10-3 است که متناسب با اهداف پژوهش برای تحلیل وزنها و نمایش و تحلیل فضایی تابآوری شریانهای حملونقل شهری در گسترة فضایی کلانشهر اهواز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد پیشران تبیینکنندة درجة محصوریت شبکه بیشترین حساسیت را برای تبیین تابآوری در حملونقل شهری در کلانشهر اهواز دارد. از سوی دیگر، تحلیل فضایی پیشرانهای تبیینکنندة سه نقطة بحرانی با لکههای داغ را در بخشهای مرکزی، شمالی و غربی کلانشهر اهواز برای سنجش تابآوری حملونقل شهری نشان میدهد.
تابآوری,حملونقل,زیرساخت شریانی,کلانشهر اهواز
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73010.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73010_f3ff4aa3b67b5d860ea74561e5c27be9.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
طیفبندی کمی آسیبپذیری شهری در برابر زلزله (مطالعۀ موردی: شهر یزد)
393
409
FA
ندا
ناصری
کارشناس ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول، ایران
nedanaseri09@yahoo.com
الیاس
مودت
0000-0002-0837-1223
استادیار گروه شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول، ایران
mavedate@yahoo.com
پرستو
گرمسیری
کارشناس ارشد معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اصفهان
parastoo_garmsiri@yahoo.com
کورش
مؤمنی
0000-0002-6978-3571
دانشیار گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول، ایران
korosharch@gmail.com
سعید
ملکی
استاد گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران
mavedate@gmail.com
10.22059/jurbangeo.2019.252363.866
یکی از موضوعات مدنظر برنامهریزان شهری «برنامهریزی ایمنی» شهرهاست که یکی از اساسیترین پیشفرضهای جامعة جهانی برای برنامهریزی انسانمحور محسوب میِشود. تحلیل و کاهش آسیبپذیری در برابر مخاطرات طبیعی به حوزة مهم و گستردهای در برنامهریزی و مدیریت بحران تبدیل شده است. براساس ضرورت موضوع پژوهش حاضر با استفاده از آمار فضایی COPRAS، مدلسازی معادلات ساختاری و شبیهسازی بوتاسترپ آسیبپذیری شهری در شهر یزد بررسی شد. پژوهش حاضر رویکرد توسعهای-کاربردی دارد و ترکیبی از روشهای پژوهش (کتابخانهای، میدانی و توصیفی-تحلیلی) است. همچنین بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از برنامههای EQS، PLS، Grafer، Excel و GIS استفاده شد. براساس نتایج پژوهش، در مجموعة متغیرهای ساختمانی از نظر مساحت در آسیبپذیری فیزیکی-کالبدی متغیر ساختمانهایی با مساحت زیر 100 تا 200 مترمربع هیچگونه توزیع و پراکندگی ندارند. میانگین آنها نیز بیانگر وضعیت آسیبپذیری این شاخص در شهر یزد است. در مجموعة متغیرهای نوع سکونت در آسیبپذیری اجتماعی، کمترین ضریب پراکندگی به متغیرهای سکونتگاههای گروهی مربوط است. همچنین نتایج وزن دادهها دربارة مناطق با استفاده از شبیهسازی ضریب اطمینان 95 درصد است. همچنین نتایج تکنیک کوپراس در مناطق سهگانة شهر یزد بهترتیب 85/0، 0/0، و 87/0 درصد است که بهترتیب در رتبة دو، سه و یک آسیبپذیری قرار دارند.
آسیبپذیری,زلزله,مدلسازی,یزد
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73011.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73011_66bb0428fec29b7149bcd08e5626e0c5.pdf
موسسه جغرافیا
پژوهشهای جغرافیای برنامهریزی شهری
2383-1456
2423-7779
7
2
2019
06
22
تبیین عوامل مؤثر کالبدی بر میزان زیستپذیری مناطق شهری (مطالعۀ موردی: مناطق شهر اصفهان)
411
429
FA
ریحانه
مهره کش
گروه جغرافیا، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
rmohrekesh@yahoo.com
حمید
صابری
0000-0002-6013-5287
استادیار گروه جغرافیا، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
hamidsaberi2000@gmail.com
مهدی
مومنی
دانشیار گروه جغرافیا، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
momeni100@gmail.com
مهری
اذانی
استادیار گروه جغرافیا، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
mehri.azani@gmail.com
10.22059/jurbangeo.2019.276471.1063
امروزه رویکردها و مفاهیم گوناگونی برای رفع مشکل شهرها مطرح شده است که زیستپذیری یکی از مفاهیم مرتبط با برنامهریزی شهری بهشمار میآید. این مقوله به درجة تأمین ملزومات جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیتهای افراد آن جامعه اشاره دارد. در این پژوهش، به تأثیر ویژگیهای کالبدی بر سایر ابعاد زیستپذیری (اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی) پرداخته شده است. سه منطقه از میان پانزده منطقة شهری مدنظر قرار گرفتهاند که شامل مناطق 1، 5 و 8 شهرداری اصفهان هستند. هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر، شناخت وضعیت زیستپذیری اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، بررسی کیفیت مسکن در این مناطق و میزان اثرگذاری شاخصهای کالبدی بر زیستپذیری است تا بتوان علاوهبر رفع نیازهای فیزیکی شهروندان، حس رضایت عمومی آنها را تاحدی برآورده کرد. روش گردآوری دادهها میدانی و با استفاده از پرسشنامه است. حجم نمونه نیز بهکمک فرمول کوکران 384 نفر بهدست آمده است. برای تبیین عوامل مؤثر کالبدی بر زیستپذیری از مدل معادلات ساختاری استفاده شد تا ارتباط میان متغیرها درک شود. یافتهها بیانکنندة این است که شاخص کالبدی بر زیستپذیری اقتصادی تأثیرگذار است و رابطهای معنادار با هم دارند. میزان بتا نیز 62/0 است. همچنین شاخص کالبدی بر زیستمحیطی اثر دارد و رابطهای معنادار با بتای 32/0 دارد، اما این شاخص بر زیستپذیری اجتماعی، هویت و مسکن نقش مؤثری ندارد.
زیستپذیری,شاخص کالبدی,شهر اصفهان,محلههای شهری,هویت و حس تعلق
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73012.html
https://jurbangeo.ut.ac.ir/article_73012_970810708c10d4d80103fc3bbda5fbc2.pdf